سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   [ و روایت شده است که حضرتش روزى میان یاران خود نشسته بود . زنى زیبا بر آنان بگذشت و حاضران دیده بدو دوختند . پس فرمود : ] همانا دیدگان این نرینگان به شهوت نگران است و این نگریستن موجب هیجان . پس هر یک از شما به زنى نگرد که او را خوش آید با زن خویشش نزدیکى باید ، که او نیز زنى چون زن وى نماید . [ مردى از خوارج گفت خدا این کافر را بکشد چه نیک فقه داند . مردم براى کشتن او برخاستند ، امام فرمود : ] آرام باشید ، دشنام را دشنامى باید و یا بخشودن گناه شاید . [نهج البلاغه]
 

بسم الله
برادر دعبل می گوید: حضرت رضا  علیه السلام پیراهنی از خز سبز رنگ و انگشتری از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت کردند و فرمودند، ای دعبل برو «قم» که در آنجا فایده خواهی برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت کن زیرا که من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار رکعت نماز خوانده ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم کرده ام.

صولی می گوید: از جده ام پرسیدند که درباره رفتار حضرت رضا  علیه السلام سخنی بگوید. جده من که زنی بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا  علیه السلام که همیشه نمازش را در اول وقت می خواند وقتی نماز صبحش تمام می شد به سجده میرفت و سر مبارک خود را بر نمی داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذکر خدای تعالی مشغول بود.

گر سؤالی کنند ربِ تو کیست
یا بپرسند از حساب و کتاب
بحر جانم به جوش می آید
میدهم با تمام شوق جواب:
یار بی دستیم امام رضاست
همه ی هستیم امام رضاست
وقت مردن اگر تو می آیی
به گل روی تو می خندم
در صف حشر با خطی از نور
می نویسم به روی سربندم
یار بی دستیم امام رضاست
همه ی هستیم امام رضاست
غیر شور تو نیست در سر من
وه چه خوش اختریست اختر من
کربلا هست بهشت روی زمین
مشهد توست بهشت دیگر من
طفل بودم ترانه ی خوابم
اینچنین خوانده است مادر من
یار بی دستیم امام رضاست
همه ی هستیم امام رضاست



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  چهارشنبه 92 دی 11ساعت  9:24 صبح  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته


لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]